شما مددکاران عزیز از ضرورت کمک به نیازمندان آگاهی دارید و با سعی و همت در این کار، قدم برداشتهاید. میدانید آنها همچون یک انسان برای زندگی نیازهایی دارند و نسبت به احتیاجات و مشکلات آنان بیتفاوت نیستید. شما متوجهاید که کمک به هر کدام از آنها کمک به جامعه و خودتان است و برای داشتن جامعهای سالم و پاینده، نقش تکتک شما نیکوکاران، موثر و مهم است. یاری شما جامعه را به سمت عدالت، رشد و موفقیتهای برتر سوق میدهد.
میتوانید عامل بهبود کیفیت زندگی اقشار جامعه شوید. یاری و کمک شما نیکوکاران، بسیار قابل تحسین و معظم است. شما در کنار زندگی خویش و دغدغههایتان، این افراد را در حقیقت به زندگی خود وارد کردهاید و اجازه دادید آنها هم بخشی از زندگی شما باشند. درد آنها، درد شما هم باشد. گوشهای از ذهنتان را به مددجویان اختصاص دادهاید. شما که روح و جسمتان را به خدمت گرفتهاید و عزمی راسخ کردهاید تا نیاز نیازمندان را برطرف کنید تا آنها هم بتوانند آسوده زندگی کنند. اندیشه کنید. شما بدون آنکه خود بدانید کمک شایانی به بهبود شرایط جامعه میکنید و اثرات خیر آن را کمابیش در زندگی خود هم میبینید.
چنانچه فرصتی باشد تا این عزیزان هم بتوانند رشد کنند، استعدادهای خود را شکوفا کنند، بتوانند در میان سایر افراد اجتماع حرفهای داشته باشند، کار کنند، موقعیت اجتماعی پیدا کنند و در چرخه اقتصاد کشور سهمی داشته باشند. برای رفع سردرد مسکن خوب است ولیکن راه حل دائمی نیست. برای حل مشکل به صورت اساسی نیاز به درمان و ریشهیابی است. اینکه تنها به صورت موقتی مشکلی را حل کنید، موثر هست ولی چندان کارساز نخواهد بود و اگر بتوانیم برای همیشه آن مساله را به شکل اساسی حل کنیم هنر است. حمایتهای بیوقفه شما هم امری ستودنی است و ادامه زندگی برای مستمندان بدون پشتیانی شما، تقریبا غیر ممکن است.
در شرایط کنونی، فرصتها و موقعیتهایی پیشه رو است تا بتوان آهسته و پیوسته، آنان را از در جا زدن، ناامیدی و عادت به نیازمندی و مددجویی رها ساخت. اگر درصد کمی از حمایتها، صرف این استراتژی شود و این راه با برنامه و سازماندهی جلو رود، مطمئن باشید در دراز مدت، اثر چشمگیری بر اقشار ضعیف جامعه خواهد داشت و شرایط پیشرفت و تعالی آنها فراهم شده و آنان را به سمت زندگی بهتر هدایت میکند.
توانمندسازی مستمندان با آگاهی و برنامه چند ساله، گامهای بسیار بزرگی در بهبود کیفیت زندگی این افراد و سایر افراد جامعه خواهد داشت. فارغ از گرفتاریها و دشواریها، ما باید تواناییها و ظرفیتهای مستمندان را بشناسیم و با یاری یکدیگر، نه تنها گرهای از مشکلاتشان باز کنیم، بلکه پلهای بسازیم برای ترقی و بهبود زندگیشان.
برای ساختن پله و گرفتن دستشان باید مسیری بلند را طی کنیم و در این مسیر طولانی حتما با مسائل و مشکلات زیادی روبرو خواهیم شد که بدون شکیبایی و سعه صبر امکانپذیر نیست. گاه نگاه نیازمندان بهگونهای است که گویا پلهای برای بالا رفتن نمیبینند و برایشان زندگی در این شرایط، یک باور شده است و ترقی، یک رویا.
نگاه آنها به زندگیشان همواره با ناامیدی و یاس همراه است و انگار هیچ راهی برای بهتر شدن شرایط وجود ندارد. بنابراین اگر بتوانیم این باور را در آنها از بین ببریم، بسترهای بسیار زیادی برای شکوفایی آنها فراهم میشود.
شرایط برای همه انسانها یکسان نیست.
شاید ممکن است با خود فکر کنید فقرا آدمهایی هستند بیانگیزه، بیاستعداد و با ضریب هوشی پایین و تنبلی در وجودشان رخنه کرده است. یا خیلی اوقات با شرایط زندگی خودتان مقایسه میکنید و میپندارید که خب “ما هم از صفر شروع کردیم”، “ما هم اولش هیچی نداشتیم” و “کسی کمکمان نکرد!”. پس کسانی که نیازمند هستند یا تنبلاند و مثل ما سختکوش نیستند یا نخواستند مثل ما پیشرفت کنند.
برخی دیگر بر این عقیدهاند که مستمندان چون نمیتوانند سرمایه کافی مانند سرمایه مادی و سرمایه انسانی داشته باشند پس هیچگاه قادر به خارج شدن از فقر و تنگدستی نیستند. گاهی برای هر وضعیت نابهسامان در عوض راه حل و تفکر، به دنبال مقصر میگردند. اگر وضع اقتصادی قشرهای جامعه مساعد نیست، نشانه را به سمت شرایط بازار و نهادهای اقتصادی که اوضاع روبهراهی ندارند، میگیرند و بیان میکنند که اگر وضعیت بازارها درست باشد فقر و نیازمندی هم از بین میرود. بله بدون شک اوضاع اقتصادی بیشترین اثربخشی را دارد اما علت فقر فقط از وضع اقتصادی کشور ناشی نمیشود. خود فقر دلایل متعددی دارد که هرکدام میتوان روی آن به طور مفصل بحث کرد.
هر یک از انسانها در ابعاد مختلف هستی و در برخورداری از خصوصیات گوناگون و متنوع خلق شدهاند، لذا از آنجا که شرایط تولد همه یکسان نیست، در ویژگیها و امکانات افراد، شدت، ضعف، کمال و نقص نیز وجود دارد. از همین رو تنوع زیادی در رشد افراد دیده میشود و سبب تفاوتهای فردی در افراد است. ژنتیک، ویژگیهای فردی و محیطی و دیگر عوامل به شکل واحدی میتواند در رشد انسانها موثر باشد. از نگاه روانشناسی “رشد انسان دارای ابعاد مختلف و فرآیندی پیچیده است”. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که همه به شیوه معینی تعلیم ببینند و شخصیت همسانی داشته باشند و راه همگی به سوی ترقی و موفقیت باشد. چراکه بسترها و عوامل متعددی در این زمینه دخیل است.
از هر دست بدهی، از همان دست پس خواهی گرفت.
شما فرض کنید که هر ساله با برنامههای منظم و کاربردی بتوان افرادی که لایق و شایسته پیشرفت و شکوفایی هستند، بستر و زمینه مناسب برایشان فراهم شود و بتوانند خود را ثابت کنند، روی پای خود بایستند و حلّال مشکلاتشان باشند. البته این نوع نگاه به این معنا نیست که دیگر، آنها کمکی دریافت نخواهند کرد بلکه در این راه هم آنان تنها نخواهند بود.
از دیگر سو، کمک و توجه به فرد نیازمند، اشتیاق و حس شادمانی در وجود شما احسانجویان ایجاد میکند. طبق تحقیقات انجامشده، کمک کردن باعث ترشح هورمونهای نشاطآور از جمله اندورفین در بدن میشود. بنابراین یکی از راهبردهایی که در یاریرسانی به اقشار نیازمند و مستمند، مفید خواهد بود، همین موضوع توانمندسازی مستمندان است. چه بسا با توانمندی آنان، شرایط برای همه افراد اجتماع در آیندهای نه چندان دور مساعد میشود. برنامهریزی بلند مدت و سرمایهگذاری در این امر، نخست با هدف امر خیر و خداپسندانه و سپس با هدف کم کردن میزان فقر در جامعه میتواند چشماندازهای بسیار ارزندهای پیش روی ما بگذارد.
کمک به فرآیند توانمندسازی، اشکال مختلفی دارد. کمک به برگزاری جلسات مختلف و بحث و تبادل نظر برای کشف استعدادها، کمک به فرآیند آموزش و پرورش استعداد افراد، کمک به تهیه ابراز و مواد مورد نیاز فرد برای شروع کار، در اختیار قراردادن سرمایه، کنترل و هدایت فرد در مسیر استفاده و بهرهبرداری از آن و ایجاد اشتغال پایدار، همگی مظاهری از توانمندسازی میباشد.
یکی از مهمترین مظاهر توانمندسازی، آموزش دانش و مهارت است. زیرا فرد مددجو با کسب دانش و مهارت لازم و بهکارگیری آن میتواند برای خود ثروت تولید کند. حتی هدایت تحصیلی و مهارتی بر اساس استعداد فرد باعث میشود تا او هم همه سعی و تلاش خود را به کار ببندد تا توانمندسازی بهگونهای باشد که سرانجام، منجر به استقلال کامل افراد و کم کم خروج آنها از پوشش سازمانهای حمایتی شود. این کمکرسانیها و حمایتهای معنوی باید تا این مرحله تداوم پیدا کند و این اطمینان به فرد مستمند داده شود که در مسیر درستی قرار گرفته و اگر توجه و همکاری کند حتما اتفاقهای فوقالعادهای برای او و خانواده و زندگیاش میافتد.
در توانمندسازی افراد مستمند، علاوه بر توجه به استعدادها، پتانسیل و ظرفیتهای شغلی یک منطقه خاص هم باید مورد توجه قرار گیرد و این امر برای مناطق مختلف متفاوت است.
به عنوان مثال: اگر منطقهای پر آب باشد بهتر است توانمندسازی بیشتر در زمینه کشاورزی و یا اگر منطقهای کوهستانی است، بهتر است تمرکز روی صنایع دامپروری باشد و همچنین اگر منطقهای توریستی باشد بهتر است افراد را به تولید صنایع دستی و بومی تشویق کرد. توانمندسازی میبایست با تمرکز به نیاز روز جامعه و منطقه در سطح خرد و کلان انجام شود.